ای امام نازنین! یادت بخیر
-آسمانی بر زمین!- یادت بخیر
نوح من! طوفانت عالم را گرفت
راه گمراهی آدم را گرفت
کشتی ات شد منجی نوع بشر
بانگ توحیدت نویدی بر سحر
دیده بود شیطان اکبر خواب خوش
از همان ریگان که دیدی تا به بوش
که: جهان یک دهکده ست، ما کدخدا
رنج، شمارا وثمر با کدخدا
کدخدا خود را خدا نامیده بود
خواب نمرودی برامان دیده بود
این غرور، شیطانرا مدهوش کرده بود
مخلصین را او فراموش کرده بود
تو امام مخلصین! پرچم به دست
از می عشق خدایی مست مست
آمدی بالای بام دهکده
تا ببینندت تمام دهکده
پرچم الله اکبر را زدی
تا بجنگی تازه سنگر را زدی
ما هنوز هم داخل آن سنگریم
مخلصانه پیروان رهبریم
یا امام بعد از تو سخت شد کارمان
مدتی آشفته شد افکارمان
جامعه سرگرم و دسته دسته شد
رهبر از اوضاع مان دلخسته شد
هرچه می گفت؛ به به و چه چه بلی
بود، عمل هرگز نمی دید او ولی
همّه پشت رهبری اما به حرف
همدل و همپای رهبر تا به حرف
آمد اما عاقبت مردی شریف
یک تنه فوجی ز دشمن را حریف
بار دیگر آرمانت زنده شد
قلب یاران از امید آکنده شد
شد ولایت را چونان سدی سترگ
مردِ ریز اندامِ پرکارِ بزرگ
معتقد، دلسوز و خوب و باسواد
عشق من محمود احمدی نژاد
###
از دموکراسی نمی آید بدم
با تساهل هم نمی گویم بدم
گفتمان هم گفته ای است خیلی قشنگ
توسعه از هردو نوع، خوش آب و رنگ
ما تمام این مسائل را امام!
می پذیریم با ولایت والسلام
با ولایت ما نمی ترسیم ز کس
ما چنینیم تا که می آید نفس
یادگار توست ولایت یا امام
جان فدایش و فدایت یا امام
یادگار تو جهانی گشته است
و جهان آخر زمانی گشته است
انقلاب تو شده مال جهان
بوی مهدی می دهد حال جهان
ایرانیم
چند وقته که دارم فکر می کنم راجب وطنم بنویسم..ولی هر چی فکر کردم و هر چی تلاش کردم نشد ،یعنی یه چیزایی نوشتم ولی دیدم حق مطلب ادا نمی کنه....تازه فهمیدم که من راجب ایران هیچی نمی دونم ...آخه میهنم خیلی بزرگتر از اون چیزایی که من فکر می کردم....به یاد این شعر تاریخی زیبا افتادم ..شاید این شعر بتونه تا حدی حق مطلبو ادا کنه...به امید اینکه ایران و ایرانی همیشه پایدار باشه...
ای ایران....
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
سنگ کوهت دُر و گوهر است
خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم
برگو بی مهر تو چون کنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاک و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون ، شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
شبی دل بود و دلدار خردمند / دل از دیدار دلبر شاد و خرسند
که با بانگ بنان و نام ایران / دو چشمم شد ز شور عشق گریان
چو دلبر شور اشک شوق را دید / به شیرینی ز من مستانه پرسید
بگو جانا که مفهوم وطن چیست / که بی مهرش دلی گر هست دل نیست
به زیر پرچم ایران نشستیم / و در را جز به روی عشق بستیم
به یمن عشق در ناب سفتیم / و در وصف وطن اینگونه گفتیم
وطن یعنی درختی ریشه در خاک / اصیل و سالم و پر بهره و پاک
وطن خاکی سراسر افتخار است /که از جمشید و از کی یادگار است
وطن یعنی سرود پاک بودن / نگهبان تمام خاک بودن
وطن یعنی نژاد آریایی / نجابت مهرورزی باصفایی
وطن یعنی سرود رقص آتش / به استقبال نوروز فره وش
وطن خاک اشو زرتشت جاوید / که دل را می برد تا اوج خورشید
وطن یعنی اوستا خواندن دل / به آیین اهورا ماندن دل
وطن شوش و چغازنبیل و کارون / ارس زاینده رود و موج جیهون
وطن تیر و کمان آرش ماست / سیاوش های غرق آتش ماست
وطن فردوسی و شهنامه اوست / که ایران زنده از هنگامه ی اوست
وطن آوای رخش و بانگ شبدیز / خروش رستم و گلبانگ پرویز
وطن شیرین خسرو پرور ماست / صدای تیشه افسونگر ماست
وطن چنگ است بر چنگ نکیسا / سرود باربدها خسرو آسا
وطن نقش و نگار تخت جمشید / شکوه روزگار تخت جمشید
وطن را لاله های سرنگون است / ز یاد آریو برزن غرق خون است
وطن منشور آزادی کوروش / شکوه جوشش خون سیاوش
وطن خرم ز دین بابک پاک / که رنگین شد ز خونش چهره خاک
وطن یعقوب لیث آرد پدیدار / ویا نادر شه پیروز افشار
به یک روزش طلوع مازیار است / دگر روزش ابومسلم بکار است
وطن یعنی دو دست پینه بسته / به پای دار قالی ها نشسته
وطن یعنی هنر یعنی ظرافت / نقوش فرش در اوج لطافت
وطن در هی هی چوپان کرد است / که دل را تا بهشت عشق برده است
وطن یعنی تفنگ بختیاری /غرور ملی و دشمن شکاری
وطن یعنی بلوچ با صلابت / دلی عاشق نگاهی با مهابت
وطن یعنی خروش شروه خوانی / زخاک پاک میهن دیده بانی
وطن یعنی بلندای دماوند / ز قهر ملتش ضحاک در بند
وطن یعنی سهند سر فرازی / چنان ستار خانش پاک بازی
وطن یعنی سخن یعنی خراسان / سرای جاودان عشق و عرفان
وطن گلواژه های شعر خیام / پیام پر فروغ پیر بسطام
وطن یعنی کمال و الملک و عطار / یکی نقاش و آن یک محو دیدار
در این میهن دو سیمرغ است در سیر/ یکی شهنامه دیگر منطق الطیر
یکی من را ز دشمن می رهاند / یکی دل را به دلبر می رساند
خراسان است و نسل سربداران / زجان بگذشتگان در راه ایران
وطن خون دل عین القضات است / نیایش نامه پیر هرات است
وطن یعنی شفا قانون اشارت / خرد بنشسته در قلب عبارت
نظامی خوش سرود آن پیر کامل / زمین باشد تن و ایران ما دل
وطن آوای جان شاعر ماست / صدای تار بابا طاهر ماست
اگر چه قلب طاهر را شکستند / و دستش را به مکر و حیله بستند
ولی ماییم و شعر سبز دلدار / دو بیت طاهر و هیهات بسیار
وطن یعنی تو گنجینه راز / تفعل از لسان الغیب شیراز
وطن آوای جان می پرستان / سخن از بوستان و از گلستان
وطن دارد سرود مثنوی را / زلال عشق پاک معنوی را
تو دانی مولوی از عشق لبریز / نشد جز با نگاه شمس تبریز
مرا نقش وطن در جان جان است / همان نقشی که در نقش جهان است
وطن یعنی سرود مهربانی / وطن یعنی شکوه همزبانی
وطن یعنی درفش کاویانی / سپید و سرخ و سبزی جاودانی
به پشت شیر خورشیدی درخشان / نشان قدرت و فرهنگ ایران
زعطر خاک وطن گر شوی مست / کویر لوت ایران هم عزیز است
وطن دارالفنون میرزا تقی خان / شهید سرفراز فین کاشان
وطن یعنی بهارستان / حضوری بی ریا چون صبح صادق
زخاک پاک ما پروین بخیزد / بهار آن یار مهر آیین بخیزد
که از جان ناله با مرغ سحر کرد / دل شوریده را زیر و زبر کرد
وطن یعنی صدای شعر نیما / طنین جان فضای موج دریا
ز دریای وطن خیزد همی در / چو آژیر و چو دریادار بایندر
وطن یعنی تجلی گاه ملت / حضور زنده ی آگاه ملت
وطن یعنی دیار عشق و امید / دیار ماندگار نسل خورشید
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران